جدول جو
جدول جو

معنی حمایت مالی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حمایت مالی کردن
رعايةً
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حمایت مالی کردن
Patronize
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حمایت مالی کردن
parrainer
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حمایت مالی کردن
patrocinar
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حمایت مالی کردن
desteklemek
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حمایت مالی کردن
fördern
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
حمایت مالی کردن
спонсорувати
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حمایت مالی کردن
sponsorować
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
حمایت مالی کردن
资助
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
حمایت مالی کردن
مالی مدد کرنا
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به اردو
حمایت مالی کردن
আর্থিক সাহায্য করা
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
حمایت مالی کردن
kufadhili
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حمایت مالی کردن
후원하다
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
حمایت مالی کردن
patrocinare
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حمایت مالی کردن
後援する
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حمایت مالی کردن
לתמוך כלכלית
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به عبری
حمایت مالی کردن
поддерживать
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به روسی
حمایت مالی کردن
mensponsori
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حمایت مالی کردن
สนับสนุน
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
حمایت مالی کردن
sponsoren
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
حمایت مالی کردن
patrocinar
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حمایت مالی کردن
प्रायोजित करना
تصویری از حمایت مالی کردن
تصویر حمایت مالی کردن
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ وَ دَ)
امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن. رفع و رجوع کردن. سروته کاری را به هم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). به نحوی خطایی را پوشانیدن. به زرنگی و چربدستی عیوب کسی را پوشیدن. پوشانیدن خطایی یا عیبی و غیره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
امری را که ممکن است موجب نزاع شود لاپوشانی کردن و آنرا مورد توجیه و تاویل قراردادن رفع و رجوع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماست مالی کردن
تصویر ماست مالی کردن
((کَ دَ))
رفع و رجوع کردن، لاپوشی کردن
فرهنگ فارسی معین
لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن، سرسری برخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد